سیاسی-اصلاح طلب-اصولگرا -مناظره
یزدفردا "عصر روز شنبه مناظره محمد رضا خاتمی نایب رئیس مجلس ششم و حجت الاسلام قاسم روانبخش دبیر سیاسی هفته نامه پرتو سخن در دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد که اغلب خبرگزاری ها، سایت ها و روزنامه ها نیز بخش هایی از این مناظره را پوشش دادند. متن کامل این مناظره خواندنی را با عنوان "خط امام کجاست؟" رجانیوز،منتشر نمود که با هم می خوانیم :
خاتمی: قبل از هر چیز ابراز خوشبختی می کنم که دوستان بسیج دانشجویی این برنامه را برگزار کردند، این فتح باب بسیار خوبی است که باید به این عزیزان تبریک گفت و امیدواریم که این روند ادامه پیدا کند و ما شاهد فضای بهتری برای شنیدن حرفهای درست و اعتماد به عقل جامعه باشیم. امروز می خواهیم راجع به امام(ره) چند
کلامی بحث کنیم، ابتدا یک سری اصولی است که لازم می دانم خدمت دوستان عرض کنم چراکه ممکن است آقای روانبخش اصول دیگری را در ذهن داشته باشند یا اینکه برخی از آنها را قبول داشته باشند. بينش امام برگرفته از يک مکتب بود که در رأس آن پيامبر(ص) و ائمه هدي(ع) قرار داشتند، بنابراین امام به مقتضای شرایط زمان و مکان، موضع گیری های خاصی داشتند که مجموعه آنها می تواند برای ما ارائه طریق کند. دوم اینکه هرچند امام(ره)، معصوم نبود و به غير از معصومان همه درمعرض خطا و اشتباه هستند اما با دانشي گسترده و آگاهي به زمان و توکل به خدا، بهتر از هر کس ديگر مسائل را تجزيه و تحليل مي کردند.
ولی امام مثل کلام الهی و مثل بسیار از متون دینی کلامشان ناسخ و منسوخ دارد، امام در سیر زندگی تکامل دیدگاه داشتند و دقیقاً ملتزم به مسئله زمان و مکان بودند که بسياري از سخنان امام در يک زمان و مکان خاص بيان شده و ناظر به موارد خاص است و برای فهم آن بايد بدانيم فلسفه بيان آن صحبت ها چه بوده است؟ امام در زمان خود، قطعاً داراي ديد خاص سياسي بود و نسبت به جناح هاي سياسي زمان خود بی تفاوت نبودند، امام رهبري واقعي بود که با حالت پدرانه خود اجازه ندادند، يک جناح حذف يا تضعيف شود و اجازه ندادند، رفتارهای خاص، سبب دوری یکی از جریان های سیاسی از انقلاب شود و هیچگاه نظر خود را به جریانها و احزاب گوناگون تحمیل نکردند. از طرفی امام هم دید سیاسی و سمت گیری سیاسی داشتند و نسبت به یک جریان نزدیک تر و نسبت به جریان دیگر دورتر بودند. اشتباه است اگر فقط کلام امام خميني مد نظر قرار گيرد، همانطور که اشتباه است که فقط کلام الله را در نظر گرفت چراکه سنت هم داریم، لذا بايد رفتارها و کردارهاي ايشان نيز مورد مطالعه قرار گيرد. امام در سياست ورزي مکتب داشت، شاید امام تنها فقیهی بود که معتقد بود اگر حکومت را نداشته باشیم، امکان اجرای احکام خدا وجود ندارد و این دیدگاهی استثنایی است. مکتب امام چند اصل داشت. اولین اصلش، اتکاي به مردم بود و دومین اصلی که تأکید داشت، اسلامي بودن امور بود و روی محتوای اسلامی بودن تأکید داشت، اما نباید تردید کرد که امام از اسلام قرائت خاصی داشت و حتی ولایت فقیه را که اصل برجسته ای است و خود امام مطرح کننده آن بودند، نیز به شکل خاصی مطرح کردند چراکه بسیاری از مراجع، این اصل را به این شکل قبول نداشتند. در نهایت، اصل دیگر امام، اعتقاد به جمهوريت بود، بنابراین امام قرائت خاصی از اسلام داشت که آن را جاری و ساری کردند. امام در سیاست خارجی یک استقلال طلبی خاصی داشت که این یکی از نقاط برجسته دیدگاه امام است و از طرفی ایشان به کار جمعي و خرد جمعي اعتقاد کامل داشت و در اکثریت قریب به اتفاق موارد، خودشان به تنهایی تصمیم نمی گرفت و حتی فرماندهی کل قوا را در زمان بنی صدر به وی واگذار کرد و در زمان آقای رفسنجانی این مسئولیت را به عهده ایشان گذاشت، چراکه امام حکومت را يک مجموعه مي دانست و این جور نمی دانست که یک فرد همه کارها را انجام دهد.
دیگر اینکه امام مصلحت سنج بود، یعنی آنچه براي ايشان اهميت داشت، ورای آن چیزهایی بود که امروز برخی مطرح می کنند، مصلحت جامعه، مصلحت امت و نظام، برای امام اهمیت ویژه ای داشت و ايجاد مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز در همين راستا بود که از یادگارهایی است که نظام جمهوری اسلامی را از بن بست در می آورد، لذا معتقد بود احکام اولیه را در موارد خاص می توان تعطیل کرد.

امام اعتقاد به اصلاح داشت و به خشونت و حرکات مسلحانه به هیچ وجه اعتقاد نداشت و هیچ نامه ای نمی توانید، در آورید که پیش و پس از انقلاب، حکمی مبنی بر اعمال خشونت داده باشد و این هم از اصول امام بود.
روانبخش: ابتدا از بسیج دانشجویی تشکر می کنم و روز وحدت حوزه و دانشگاه را تبریک عرض می کنم. امروز مشاهده می کنیم که وضعیت بسیار تغییر کرده که یک روحانی در جمع شما دانشجویان می آید و مورد مسایل گوناگون بحث و گفتگو می کند که این مدیون خون شهدایی همچون شهید مفتح و امثال ایشان است.
ابتدا توصیه ای دارم، وقت ما و شما دوستان گرانقدر است و هیچ چیز دیگری با عمر انسان قابل مقایسه نیست، در مناظره، بحث شکست و پیروزی نیست، لذا به دنبال کشف حقیقتیم که انشاءالله با دقت توجه کنید. موضوع اين مناظره، نشانگر آن است که امروز خط امام و انديشه او متعالي تر از گذشته است. امروز که امام در بین ما نیست، بسیار مشهورتر و معروف تر از گذشته است و اندیشه های ایشان نسبت به گذشته در تمام دنیا رواج یافته است، امروز در فلسطینیان، بر مبنای اندیشه امام با اسرائیل مقابله می کنند. در لبنان، در عراق و... با فکر امام با استکبار مبارزه می کنند و کفش خبرنگار عراقي بر رخ رئيس جمهوري امریکا برگرفته از فرهنگ استکبار ستيزي امام است. امام بارها گفته بود ما دندان هاي امریکا را خرد مي کنيم و بارها تأکید کرده بودند که امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. اين تفکر، اکنون مقابل کاخ سفيد بروز مي کند که آدمک بوش را مي سازند و صحنه خبرنگار عراقی را تکرار می کنند. این فکر امام است و اين امور نشان داد کساني که در دوره اصلاحات مي گفتند، انديشه امام به موزه سپرده شده است، خود به موزه تاريخ رفته اند و امروز دست و پا می زنند تا از موزه تاریخ خود را رها کنند. اندیشه امام امروز در بلندترين تريبون سیاسی دنیا یعنی سازمان ملل توسط رئيس جمهورمان تبيين مي شود.
نکته دوم که باید عرض کنم این است که خط امام چیست؟ برخي فکر مي کنند خط امام يعني نوشته ايشان، همانند بازرگان که مي گفت خط امام در جيب من است و آن را حکم امام مي دانست.
در قرآن کلمه صراط، 41 مرتبه تکرار شده است، در نماز هم می خوانیم و در آیه ای ازسوره انعام می فرماید "وان هذه صراطی مستقیما فاتبعوه ولاتتبعوا السبل" این صراط مستقیم من است، در این راه حرکت کنید و در مسیر مستقیم الهی حرکت کنید. خط امام همان راه پيامبر و انبياء الهي است و خود امام می فرماید که ولايت فقيه، استمرار حرکت انبياء الهي است، بنابراین منظور از خط امام، جریانی است که برگرفته از راه انبیا واولیا خدا است.
اگر بخواهیم بدانیم که خط و راه امام، چه مؤلفه هایی دارد، خود ایشان این مولفه ها را مطرح کرده اند. ایشان در یک جمله همه حرفها را بیان فرموده اند و آن اینکه، راه من، از طریق ولایت فقیه می گذرد، لذا "پشتيبان ولايت فقيه باشيد، تا به شما و مملکت شما آسيبي نرسد" این خطی است که خود امام ترسیم کرده اند اما به یک نکته باید توجه کرد که هميشه در طول تاريخ، راه انبيا و ائمه، داراي مدعيان زيادي مي شود که از اين مسير سوء استفاده مي کردند تا افکار خود را بيان کنند.
موسی که به کوه طور رفت، ابتدا قرار بود 30 روز آنجا باشد که خدا در قرآن می فرماید و "اتممناها بعشر" 10 روز دیگر به آن اضافه کردیم، دراین 10 روز، سامری آمد، گوساله ای آورد و گفت این خداست و از آن بدتر گفت "هذه الهکم و اله موسی" یعنی این هم خدای شما و هم خدای موسی است و خدایی که موسی شما را به آن دعوت می کرد، همین بود! که بعد موسی آمد اعتراض کرد و آن ماجرا که در قرآن آمده، یا در زمان پیامبر که هنوز جنازه ایشان برزمین بود، عده ای مسیر را عوض کردند و با اینکه شاهد غدیر و معرفی حضرت امیر به عنوان امام و رهبر بودند، گفتند خط پیغمبر ما هستیم! یا در زمان امیرالمومنین، علی(ع) که طلحه و زبیر بیعت را شکستند، ایشان خطبه ای ایراد فرمودند که "...و ان المبتدعات والشبهات هن المهلکات الامن حفظ الله، وان فی سلطان الله عصمة امرکم فأتوه طاعتکم غیر ملویه ولامستکره بها..." بدعت ها و شبهات، شما را به هلاکت می رسانند" و فرمودند "در حاکمیت الهی شما محفوظ می مانید" پس ازبیعت شکنی و حرکت آن ها به بصره، فرمودند: "الا و ان الطلحة و الزبیر قد تمالؤا علی سخطی امرتی و دعوا الناس الی الاصلاح" طلحه وزبیر، همراه با عایشه بر خشم بر حکومت من اجتماع کردند و مردم را به اصلاح طلبی در برابر حکومت فرا خواندند! اصلاحات در برابر خدا و حاکمیت الهی!
در زمان امیرالمؤمنین(ع)، 2 دسته گمراه شدند. اول بدعت گذارها و دوم کسانی که حرف امام را جور دیگری تفسیر می کردند. امروزنیز خط و سيره عملي امام روشن است و کساني دچار گمراهي مي شوند که يا چيزي به امام مي چسبانند يا سخن امام را طور ديگري بيان مي کنند. (تشویق حضار)
خاتمی: قبل از آغاز دور دوم صحبت هایم، یک شوخی بکنم، مثل اینکه مملکت دست یزدی ها است، من و آقای روانبخش هر دو یزدی هستیم و برادر بنده هم که طبیعتاً یزدی است، آقای مصباح یزدی هم یزدی است و آقای مرتضوی قاضی القضات هم یزدی است و 2 نفر هم که یزدی نیستند، فامیلشان یزدی است، آیت الله یزدی و ابراهیم یزدی و...
روانبخش: اینها که 4، 5 نفر بیشتر نیستند...
خاتمی: خوب به هر حال بحث همیشه سر اینهاست...
مي پذيريم امام(ره) خط واصولي دارد، اما خط امام چیست؟ این مهم است، این خط ابعاد مختلفی دارد، یک نکته ای آقای روانبخش گفتند که با آن مخالفم، البته نمی شود گفت مخالف، بلکه مسایل را طور دیگری می دانم، ایشان گفتند که امروز افکار امام در همه جا رواج یافته، درصورتی که امروز افکار امام بسیار غریب است، گفتند منتظر الزیدی کفش هایش را با تفکر امام پرت کرد، ولی دیروز اطرافیان ایشان نامه ای نوشتند که امریکا و ایران، دو روی یک سکه هستند، چون هم امریکا و هم ایران، می خواهند عراق را اشغال کنند...
حضار: تکذیب شد.
خاتمی: نه خیر تأیید کردند...، ما خودمان همیشه تکذیب می کنیم، آنها تکذیب نکردند {روان بخش: راست می گویند، تکذیب شد} اصلاً این مهم نیست، دستش هم درد نکند، انشاءالله از این کارها هم زیاد بشود، البته نه در ایران، در جاهای دیگر چون در اینجا اگر کسی چنین کاری بکند، حکمش با کرام الکاتبین است (تشویق حضار) لذا یک بام و دو هوا نمی شود، این نمی شود که مخالف یک حکومتی در یک جایی هر کاری دلش خواست، بکند اما در کشور خودش حرف هم نتواند بزند، من ناراحتم و رنج می برم، چون افکار امام در داخل هم غریب است، من از دوستان بسیج دانشجویی که خود را پیرو امام و رهبری و حافظ انقلاب و اسلام می دانند، می خواهم که به جای آنکه وارد دسته بازی های سیاسی شوند، یک کار عمده و علمی بکنند، این یعنی پشتیبانی نظام. یک نظر سنجی کنند، ببینند که امروز اندیشه های امام نسبت به 20 سال پیش در بین مردم چگونه است و ببینند که نسل امروز، چه شناختی از امام دارند و چه نظری نسبت به امام دارند و این را به مسئولین ارائه کنند تا چاره اندیشی شود.
من یک نکته دیگری را هم بگویم تا بعد وارد کلام امام شوم، اساسی ترین بحث در حکومت جمهوری اسلامی ولایت فقیه است و تردید نباید کرد، چه از سوی کسانی که موافق ولایت فقیه هستند و چه آنهایی که مخالف ولایت فقیه هستند. این بحث از اول هم بوده است و هنوز هم هست، چرا اجازه نمی دهید، روی این مسئله بحث شود؟ مگر قرار نیست کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه بگذارید، لذا باید بگذارید بحث شود. البته تضمین هم بدهند که اگر یکی بحث کرد، از دانشگاه اخراجش نکنند و یا در اداره ای، حقوقش را قطع نکنند و گرفتار مشکلات دیگری نشود، اسلام در همین موافقت ها و مخالفت ها رشد می کند، بنده از آقای روانبخش که وصل به کُر هستند، می خواهم که در مؤسسه امام خمینی رسماً اعلام کنند که هر کسی مخالف ولایت فقیه است، بیاید کرسی در اختیارش بگذارند، مقاله هایشان را چاپ کنند.
ما انقلاب کردیم، باید دید که چرا انقلاب کردیم؟ امام درپاریس می گوید "حکومت جمهوری اسلامی ما از رویه پیامبر اسلام صلوات الله علیه و امام علی(ع) الهام می گیرد" حالا بحث هست که حکومت امام علی(ع) یعنی چه؟ اصحاب جمل داشتند، از مدینه بیرون می رفتند، به امام گفتند اینها برای جنگ دارند، خارج می شوند که امام علی(ع) فرمود هنوز که جنگ نکردند، بگذارید بروند، رویه امام یعنی این. امام خمینی در ادامه می گوید "و متکی به آرای عمومی ملت خواهد بود و شکل حکومت با مراجعه به آرای عمومی ملت تعیین خواهد شد" بعد از امام می پرسند که دولت پیشنهادی را چگونه و چه کسی آن را اداره خواهد کرد، امام می فرمایند "پیشنهاد ما جمهوری اسلامی است و چون ملت مسلم است و ما را هم خدمتگذار خود می دانند، از آن جهت حدس می زنیم، به پیشنهاد ما رأی می دهند، ما از طریق رفراندوم با ملت، یک جمهوری اسلامی تشکیل می دهیم و اما شخص اداره کننده، تابع آرای مردم است، با قیام انقلابی ملت، شاه خواهد رفت و حکومت دموکراسی و جمهوری اسلامی برقرار می شود" یعنی امام این دو را مترادف می داند، امام ادامه می دهند "در این جمهوری، یک مجلس ملی مرکب از منتخبین واقعی مردم، امور مملکت را اداره خواهد کرد... هدف ما برقراری جمهوری اسلامی است... جمهوری اسلامی حافظ استقلال و دموکراسی است... هدف 1-سرنگونی حکومت پهلوی، 2- برقراری حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ضوابط اسلامی متکی بر آرای ملت...، در این حکومت باید زمامداران امور دائماً با نمایندگان ملت در تصمیم گیری ها مشورت کنند و اگر نمایندگان موافقت نکنند، نمی توانند به تنهایی تصمیم بگیرند... اسلام را می دانیم، چیست؟ یعنی حکومت عدل است، از حکامی که در صدر اسلام بودند، مثل علی(ع) فهمیدم چه کاره است و جمهوری را هم معنایش را می دانیم... ما بنای تحمیل بر ملت را نداریم، ما تابع آرای ملت هستیم، ملت ما هر طور رأی داد، ما هم از آنها تبعیت می کنیم. در اسلام اختناق نیست و آزادی برای همه طبقات است، دیگر قضیه سازمان امنیت در کار نیست... کسانی هم که مخالفند، آزادند که اظهار مخالفت کنند."
امام این است که همیشه می گوید "آرای عمومی"، امام معتقد بود اگر ملت اسلام بخواهد، ما هم می خواهیم، اگر روز انتخابات، ملت به چیز دیگری رأی می دادند، امام هم می گذاشت و می رفت و تحمیل نمی کرد، یا باید بگوییم امام بازیگر بود که نعوذبالله من این را قبول ندارم یا باید گفت این باور امام بود.(تشویق حضار)
روانبخش: ابتدا به چیزی که آقای خاتمی در مورد منتظر الزیدی گفتند، بپردازم. بله درست است در آن ظلمی که به مردم عراق شده، حق مردم عراق است که با لنگه کفش پاسخ دهند و همه دنیا هم آنرا تحسین کردند، در ایران نیز قبل از عراق در زمان شاه وقتی چنین جنایت هایی انجام شد، مردم بالاتر از کفش هم نثار سلطنت کردند و مجسمه شاه را پایین کشیدند؛ امروز هم اگر کسی بخواهد، ظلم کند، همین وضع را خواهد داشت. ولی ما شاهد بودیم چند روز پیش یک دانشجوی بسیجی در جلسه ای که آقای هاشمی حضور داشتند، بلند شد و گفت من سؤال دارم ولی از جلسه بیرونش کردند، در همین سالن، آقای خاتمی رئیس جمهور سابق، در آخرین روزهای عمر خود (خنده حضار) در جمع دانشجویان، منظورم عمر حکومتی ایشان است...
خاتمی: بله اون که هنوز زنده است.
روانبخش: در همان روزها یک دانشجو چیزی گفت که ایشان پاسخ دادند "می دهم، بیرونت کنند" (تشویق حضار) در صورتی که همین برخورد، بلکه بدتر از آن با آقای احمدی نژاد شد ولی گفت من تحمل می کنم (تشویق طولانی حضار)، شعار آزادی دادن، یک چیز است و عمل کردن به آن یک چیز دیگر است، خوب است اگرانسان شعار آزادی می دهد، از طرف دیگر برای مردم حرمت قائل باشد، از یک طرف می گویید مردم، سالار هستند و از طرف دیگر می گویید این ها لشکر قابلمه به دست هستند، اینها باید مرگ موش بخورند، وقتی مردم خرم آباد که مقابل سروش ایستادند، گفتند که نمی گذاریم که بیاید، سروش به آنها لقب آدمخوار داد! این که نمی شود، شعار آزادی سر بدهید ولی خلاف آن عمل کنید، آن جایی که مردم به شما رأی دادند، سالارند ولی اگر نه، بی شعورند و چون امروز با شما نیستند، شعور ندارند!
خدا را شکر می کنیم که فهمیدید، امام هم اصولی دارد، چون قبلاً گفته بودید نقد امام دارد، دیر می شود، باید زودتر امام را نقد کنیم، خوب الحمدلله خوشحالیم که در سايه احياي گفتمان امام و رهبري توسط دولت نهم، مدافع گفتمان امام شده ايد. (تشویق حضار)
و اما نکته مهمی که شما اشاره کردید و من هم تأکید دارم، این است که باید کل کلمات امام را دید، نه اینکه یک تکه را نمونه بیاوریم. امام می گوید برای انقلاب یک مبدأ و یک مقصد داریم. امام در این مورد می گوید: "همانطوری که از اول، ایمان، مبدأ این نهضت شد و اجتماع شما به واسطه ایمانی که در دلتان بود، ثمر بخشید که همچنین قدرت شیطانی را درهم کوبیدید، این عنایت خاص خدا بود، آنچه مقصدمان است، اسلام است و به غیر از اسلام، نباید فکر کنیم و به غیر از قوانین اسلام، نباید فکر کنیم، چون مقصود ما این است که یک جمهوری باشد و قوانین همان قوانین اسلام باشد و قوانینی که غیر از اسلام است، قانون نیست."
امام راجع به مردم خیلی حرفها زده اند؛ امام فرموده اند: اگر به من رهبر نگویید، بهتراست بگویید خدمتگذار مردم. آنچه که رئيس جمهور فعلي را به عنوان احياگر گفتمان امام و انقلاب، مطرح کرده، اين است که مي گويد من نوکر مردم هستم و اگر برخي مي گويند قيافه وي به درد رئيس جمهوري نمي خورد اما ایشان مي گويد به درد نوکري مردم که مي خورد. (تشویق حضار)
آقای خاتمی که از حضرت علی مثال می آورد، بدانند امام علی(ع) کسی است که امام(ره) در باره ایشان می گویند "در زندگىاش وقتى كه انسان مىبيند، مىبيند كه يك پوستى بوده است -اينطور نقل مىكنند- كه شبها اين پوست را مىانداختند و خودشان با حضرت فاطمه -سلام اللَّه عليها- رويش مىخوابيدند و روزها، همين پوست را علوفه رويش مى ريختند، براى شترشان و در خوراك هم كسى نمىتوانست آن طور زندگى بكند."
چرا بايد در زمان دولت آقاي خاتمي، هواپيمای 40 ميليارد توماني از سلطان برونئي خريداري و 20 ميليارد تومان هم صرف تشريفات آن شود؟ این سمت و سوی امام و خط امام بود؟! یا رئیس جمهوری که الآن خیلی ساده با مردم برخورد می کند و سر یک سفره با آنها می نشیند؟
اما راجع به رأی مردم و ضرورت اتکا به رأی مردم، به این نکته توجه کنید؛ بر اساس فرموده امام، ميزان رأي مردم است اما امام هيچ گاه نگفته است که رأي مردم، بر حق خدا مقدم است. امام گفتند میزان رأی مردم است ولی نگفتند که مردم را جای خدا بگذاریم. در صحيفه نور هم تنها يک جا آمده "ميزان رأي ملت است" و آن جايي است که روشنفکران غرب زده، قصد تأسيس مجلس مؤسسان را داشتند و بدون توجه به رأی مردم، خودشان می خواستند 500 یا600نفری بنشینند و قانون اساسی را بنویسند.
امام به شوراي نگهبان نیزمي گويند "اگر تمامي مردم دنيا يک طرف جمع شدند و حرفي خلاف حکم قرآن و خدا گفته شد، شما حرف قرآن و خدا را بزنيد." جايگاه مردم در برابر خدا نيست و اين جايگاه بايد درست لحاظ شود. امام(ره) منافقين را نصيحت کرد اما آنان اصلاح پذير نبودند، در نهایت به آن سرنوشت دچار شدند.
ما معتقديم کساني که با نظام مقابله مي کنند، بايد نصيحت شوند و اگر قابل اصلاح نبودند، بايد با قوه قهريه با آنان برخورد شود. امام منافقین را هم نصیحت کرد ولی آنها اصلاح پذیر نبودند. (تشویق حضار)
خاتمی: بهتر است آقاي روانبخش اين گونه از گفتمان امام دفاع نکند، زيرا اين بهترين وسيله براي راندن جوانان از خط امام(ره) است. (تشویق حضار)
تورم 11 درصدی را به 25 درصد رساندند، این یعنی احیای گفتمان امام؟ (تشویق حضار) یک جاعل متقلب را وزیر کردند، این یعنی احیای گفتمان امام؟ (تشویق حضار) بعد آقای رئیس جمهور هم می گوید اول بسیجی است، چرا شما بسیجی ها کاری نکردید، ما را که در بسیج راه نمی دهید، آدم 160 میلیارد تومانی را کردند وزیر ملت (تشویق حضار) این احیای خط امام است، خواهش می کنم دست از امام بردارید و بیش از این امام را خراب نکنید. (تشویق حضار)
آقای روانبخش می گویند کلام امام مهم نیست، من گفتم امام را هم می شود، نقد کرد، امام می گوید "آقایان توجه کنند که همه ملت موظفند بر امور نظارت کنند و اگر من پایم را کج گذاشتم، ملت موظفند که بگویند پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن... اگر کسی کار خلافی کرد، مردم همه اعتراض کنند که چرا چنین کاری می کنی؟" امام این ملت را تربیت کرد که شجاع باشند و اصلاحات هم همین کار را کرد، حالا امروز اگر بخواهی حرف بزنی، باید دست و پایت بلرزد و برچسب ضد ولایت فقیه بچسبانند، آبرویت را ببرند و زندگیت را از هم بپاشند.
من تأکيد کرده ام که امام، معصوم نبودند اما مافوق بسياري ديگر از افراد بودند، اين امر جفا است که نبايد فکر کنيم امام در چه موارد و چه موقعيت هايي سخن گفته است.
درباره احياي خط امام توسط دولت نهم حرف هايي دارم، مثلاً احیای خط امام با حمایت از اسراییل رحيم مشایي، حالا می گوییم یک معاون رییس جمهور یک غلطی کرده، ولی چرا رییس جمهور از او حمایت می کند؟
امام اعتقاد داشت اسلام برتر است و بايد حاکم شود اما نه با زور. یک نکته را هم در مورد ولایت فقیه بگویم، بحث در این مورد زیاد است، وقت هم نداریم و من هم خیلی جرأت ندارم. اینکه در قانون اساسی در مورد ولایت فقیه است، بخشی از شئون ولایت فقیه است نه همه شئون آن. امام در این مورد می گوید "این را قرارش داده اند، با آن همه قیودی که همه اش قرارش داده اند، اما ما تابعیم" یعنی امام می گوید ما چیزی را که ملت بخواهد، می خواهیم، البته برخی می گویند امام برای اینکه دهن غربی ها ببندد، جمهوری را مطرح کرد، اگر اینگونه است پس خدا پدر ماکیاول را بیامرزد. (تشویق حضار)
روانبخش: برای ماکیاول دست می زنید؟ (تشویق حضار)
خاتمي: امام معتقد بودند که مطبوعاتي که در خدمت ضد انقلاب هستند، خائنند و راه حل اين موضوع را اين امر مي دانستند که مردم از آن مطبوعات نمي خرند و استقبال نمي کنند، حال اين وضع را با اکنون مقايسه کنيد. (تشویق حضار)
روانبخش: من از آقای خاتمی گلایه دارم که چرا عصباني مي شويد؟ ما در يک محيط دوستانه هستيم.
خاتمي: نه من عصبانی نمی شوم، برای اینکه شور و حرارت باشد، این گونه می گویم، البته من حق دارم براي امام عصباني باشم. (تشویق حضار)
روانبخش: بحث اصلي را گم نکنيم، مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي هيأت دولت، دولت را دولت کار خواندند و گفتند "این دولت، واقعاً دولت کار است؛ دولت حرکت واقدام است. از سوی دیگر، دولتی خاکی و با روحیه مردمی است، ایشان مهمترین خصوصیت این دولت را این گونه ذکر می کنند: "شعاروگفتمان کلی این دولت، منطبق بر شعار و گفتمان امام و منطبق برشعارها و گفتمان های انقلاب است... عدالت خواهی، استکبارستیزی که معنای ویژه خودش را دارد، در این دولت تشخص پیداکرد."
آيا در دولت نهم بود که در رفسنجان کاخ و فرودگاه ساختند يا در اردکان بسياري ازامکانات را فراهم آورده اند، در حالي که در جيرفت و عنبرآباد مردم در کپرزندگي مي کردند؟!
خاتمي: مؤسسه امام خميني چقدر بودجه مملکت را گرفته است؟
روانبخش: در وقت خودتان مؤسسه را زير سئوال ببريد، مراجع را هم همينطور، اسلام را هم؛ اما اين، وقت من است.
آيا اينکه امام مي گفت، ولايت فقيه استمرار حرکت انبيا است را قبول داريد يا نه؟ اول لازم است، اين را مشخص کنيد، اگر قبول دارید که هیچ، اگر قبول ندارید دروغ می گویید که پیرو خط امام هستید. (تشویق حضار) اما راجع به پول نفت؛ شما ابتدا آن 6 ميليارد دلار پولي را که آقاي انبارلويي گفت که در زمان خاتمي به خزانه برنگشت، پيدا کن تا بعد! (خنده و تشویق حضار)
این که اتهام زدید، ما کلام امام راقبول نداریم، چه کسی می گوید که ما کلام امام را قبول نداریم؟ ما هم کلام و هم عمل امام را قبول داریم و اصلاً ما فدایی امام و راه ایشان هستیم.
اما مبحث تورم؛ در دولت هاشمي و حزب کارگزاران تا 5/49 درصد رسید، در زمان خاتمي نيز از 5/11 تا 5/15 حتي 18 و 20 درصد نوسان داشت، در 2 سال اول دولت نهم، اين ميزان کاهش يافت و به 12درصد رسید، اما در سال 86، به دلايلي که اگر وقت شد، ميگويم با افزايش تورم روبرو بوديم که اکنون رو به کاهش است.
اما این بحث که امام برخورد نمی کرد، بگویید چه کسی نهضت آزادی را از منافقین بدتر دانست؟ (تشویق حضار) چه کسی حکم قتل سلمان رشدی را داد؟ چه کسی آقای منتظری را که در جایگاه قائم مقام رهبری قرار گرفته بود، عزل کرد و گفت این شیخ ساده لوح کمر مرا شکست؟ ولی شما در دوره اصلاحات پایش را هم بوسیدید، امام در مقابل اين مسايل فاقد واکنش نبودند. (تشویق حضار)
نکته بعدی در مورد وزیر متقلب است که شما هم کم نداشتید. من خودم چندین مقاله در نشریه پرتو علیه کردان نوشتم، چون دولت احمدينژاد مجموعهاي پاک است، اگر يک نقطه سياه وارد آن شود، به زودي معلوم مي شود؛ اما در يک مجموعه سياه، هر چه سياهي بيايد، باز هم معلوم نيست. (تشویق حضار)
آقای مهاجرانی که شخص رهبری فرمودند، من از ایشان راضی نیستم، چون همه سیاست هایش چه در فیلم و کتاب و موسیقی و... غالباً بر ضد اسلام بود، در حالی که مقام معظم رهبری فرمودند من از ایشان راضی نیستم، برادر شما گفتند که اگر مهاجرانی استعفا دهد، من هم با وی استعفا می دهم. (تشویق حضار) و در همین رابطه شما که دم از مراجع می زنید، برخی از همان مراجع در این رابطه در تحصن شرکت کردند و برادر شما به آن مراجع بی اعتنایی کرد. (تشویق حضار)، همان مراجع به مجلس ششم نامه نوشتند و گفتند آقای کروبی! این "کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان" تنها اصل اولش با 90حکم شرعی مخالف است، ولی مجلس ششم باز هم اعتنا نکرد و آن را تصویب کرد، حالا امروز شما مدافع مرجعیت شده اید؟! (تشویق حضار)
درباره این جمله حضرت امیر هم که از ایشان نقل کردید "من فوق خطا نيستم" این را از آقای سروش گرفته اید، لطفا ادامه آن را نيز ببينيد که حضرت علي(ع) گفتهاند "من فوق خطا نيستم الا اين که خدا من را معصوم قرارداده است." آقای خاتمی! علي(ع) معصوم است؛ مگر اينکه شما در عصمت ائمه(ع) دچار ترديد شده باشيد. (تشویق حضار) لذا آنچه شما می گویید، امام گفت اگر خطا کرد با شمشیر راستش کنید، معصوم نبود بلکه مربوط به خلیفه دوم بود. (تشویق حضار)
خاتمی: دردولت آقای خاتمی، الحمدالله این قدر شنود و دوربین مخفی بود که هیچ چیز مخفی نیست. قوه قضاییه ای که طلبکار ایستاده بود که اگر کسی کوچک ترین خطایی کند، آن را مجازات کند، بگیرد و سر و صدا کند. صدا و سیمایی که یادتان است، چگونه بود. روزنامه هایی که بودند؛ کدام وزیر متقلبی معرفی شد و کدام وزیر متقلبی را مجلس هفتم (یک سال آقای خاتمی با مجلس هفتم کار کرد) کدام وزیر متقلب جاعل، میلیاردر کجا بود؟ شعار می شود، داد. معرفی کنید، آن هایی که بودند. شمایی که وزارت اطلاعات موازیتان همه جا دست و پای خود را گسترده است. تازه همه این ها را بخواهیم، بگوییم، اگر دفاعی که از امام کردند، از ولی فقیه دارند، می کنند. مگر همه عملکرد مسئولین زیر نظر ولی فقیه نیست؟ آقای احمدی نژاد می گوید 16 سال چپاول در دوران چه کسی صورت گرفته است؟ مگربر دولت ها نظارت نمی شد؟ (تشویق حضار) خدا وکیلی میگویم شما جفایی که به ولی فقیه می کنید، هیچ دشمنی نمی کند! (تشویق حضار) بنده که آمدم در مجلس نامه ای به ولی فقیه نوشتم، انتقاد هم کردم، صحبت هم کردم، می گویند چرا به ولی فقیه نامه نوشتهای؟ هرچه در آن گفته باشم. این دفاع از ولی فقیه است یا بنده حالا انتقادی هم ممکن است، داشته باشم؟ اگر قرار شد رهبری همه جا بگویند که مثلاً این دولت خوب کار کرده است، مگر در زمان آقای خاتمی دولت را تأیید نکردند؟ هر بار رفتند، نگفتند این دولت در حال کارکردن است و صادق است؟ روزنامههای شما چه توهینها و افترائاتی به دولت بستند؟ ته دل ولی فقیه یک چیز دیگر است (تشویق حضار با خنده) نکات مختلفی را دارم و نمی خواهم وارد این مسائل شوم.
مجلس آمده، لایحه و طرحی بوده رفتند با مراجع نشستند، شورای نگهبان هم وظیفهاش همین است، رد کرده است. مراجع هم به طور مرتب می رفتیم دیدار می کردیم و صحبت داشتیم و انتقاد می کردیم، دعا می کردند و تأیید می کردند. خدمت آقای مصباح هیچ وقت نرفتیم و نخواهیم رفت.
روان بخش: البته راهتان ندادند (تشویق حضار)
ولی به دیدار همه مراجع از بزرگ ترهای آن ها تا جوان ترهای آن ها رفتیم (یکی از دانشجویان: پای منتظری هم بوسیدید،عکسش راهم من دیده ام). اما اگر این عکس نبود، شما باید توبه کنید و از من عذرخواهی کنید. من که نگفتم عمر راستش را گفته یا نگفته؛ من گفتم امام، گفته این گونه حکومت کنید. امام هم رودربایستی گیر کردند این حرف را زدند؟ الگویی که ما می خواهیم باشیم، الگویی است که خلیفه مسلمین گفته ما این کار را می کنیم. امام نمی گوید که او خطا می کند یا نمی کند، امام می گوید یک قدرقدرتی مثل خلیفه دوم، این قدر در حکومت آن آزادی است که یک عرب بیابان گرد پیش وی می آید، عمر گریه می کند و میگوید بارک الله به اسلام که این افراد را تربیت کرده است. این حکومت، حکومت شجاعان است، نه ذلیلان و نه حکومت بندگان و بردگان و چشم بستگان و گوش بستگان و بی عقلان. اسلام دین عقل و خرد است. هرکس عقل و خرد دارد، حق پرسش گری در اصول دین دارد. اصول دین را نمی توانید، تقلیدوار انجام دهید. باید بروید، فکر کنید و تحقیق کنید. ما به جایی در این حکومت رسیدیم که این اصول اولیه اسلام را نیز کم کم منکر می شویم. اما نظارت استصوابی که امام نهضت آزادی را برای همیشه نظارت استصوابی کردند. جناب روانبخش بعد از فوت امام همین شورای نگهبان شما مگر نهضت آزادی ها را در مجلس تأیید صلاحیت نکرد؟ انتخابات مجلس چهارم. سند داریم. نهضت آزادی تأیید صلاحیت شد.
روانبخش: سند ارایه کنید.
خاتمی: حتماً سند آن را می آوریم.
روان بخش: بیاورید، در پرتو چاپ می کنیم.
خاتمی: موضوع سر رفتار امام است، من سر این بحث دارم. تردیدی ندارم که امام در قبال مخالفین و معاندین اسلام، از همه بیشتر بدش می آمد. رفتار مهم است. ببینید یک مثال بزنم. در اوایل انقلاب، جبهه ملی در مورد حکم قصاص یک چیزی دادند. بیانات امام است، این جبهه ملی مرتد است و... یک نمونه بیاورید که در آن زمان، این جبهه ملی مرتد به یکی از اعضای آن توهین شده باشد؟ در خانه شان یا خیابان یا... چه رسد به اینکه بگیرندشان و زندان کنند و شکنجه کنند. اصلاً موضوع سر این نیست که امام با جبهه ملی و نهضت آزادی مخالف بود. من هم قبول دارم. اما رفتار امام با مخالفینش برای من حجت است. ما هم همه حرف و دردمان این است. کسی که شهروند این مملکت است، حقوقی دارد. به صرف اینکه حتی اگر من ولایت فقیه را قبول داشته باشم و از قیافه این آقا خوشم نیاید، نمی توانم کسی را از حقوقش محروم کنم، قانون می خواهد. طبق قانون باید برخورد کنیم. همه ایرادهایی که در این مدت داشتیم، این است. 2، 3 تا بحث از کلام امام می آورم. امام معتقد بود که جز حکومت جمهوری اسلامی، حکومت بر حقی نیست. نمی خواهم بر سر باطل بودن آن بحث کنم. چون بسیاری از علما و فقها، حکومت را مالک می دانند و صاحب، حتی حکومت کفر. مهم این است که حرف حق من، زمانی قدرت اجرایی پیدا می کند که مردم قبول کنند. بنده حق ندارم اگر حرفم حق است، به زور آن را به مردم تحمیل کنم. این مسئله مهمی است. بعضی ها هستند که می گویند انقلاب درست است. اولش مردم حق داشتند، بگویند که جمهوری اسلامی می خواهند یا خیر؟ اگر نمی خواستند ما هم می گذاشتیم، می رفتیم. اما حالا گفتند آره حالا تمام شد (خنده و تشویق) شما گفتید جمهوری اسلامی آری، پس ما اسلام شناس هستیم و هرچه ما می گوییم. ما می گوییم این گونه تأیید صلاحیت بشود و... حالا این تا الی الابد بر ذمه ما است. ما این را قبول نداریم و امام هم قبول ندارند. چون امام، اصلاً حکومت شاه را یک اصطلاحی دارد، گفتند فرض کنیم پدران ما 500 سال پیش گفتند ما می خواهیم سلسله پهلوی باشیم، گفتند به ما چه ربطی دارد. آن ملت تمام شد و رفت. امام با این استدلال، رژیم شاه را سرنگون می کند. حال این استدلال را قبول ندارند. اگر قبول ندارند، پس سیاست در اسلام چه لزومی دارد؟ حتماً امام این ها را قبول دارد.
روانبخش: 2، 3 تا نکته را باید عرض کنم. بحث را به حاشیه بردید. سؤال من این بود که بالاخره ولی فقیه را قبول دارید یا ندارید؟ اگرقبول دارید، ایشان راجع به دولت این حرف را می زنند ومی گویند احیاگر گفتمان امام وانقلاب. اگرقبول ندارید، پس حرف امام را هم قبول ندارید که می فرمایند پشتیبان ولی فقیه باشید. تکلیف خودتان را روشن کنید.
نکته دوم این که شما راجع به قانون اساسی گفتید که امام فرموده اند درقانون اساسی بعضی از شئون ولایت فقیه دیده شده است، ما هم تابع همین چیزی هستیم که در آن جا دیده شده است، ولی در مقام عمل، حضرت امام(ره) بارها و بارها چیزی که در خود قانون اساسی نبود، در باره اش تصمیم می گرفتند و اجرا می کردند؛ تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام درکجای قانون اساسی وجود داشت؟ بعدها در اصلاح قانون اساسی آورده شد. در قانون اساسی آمده بود مجلس شورای ملی ولی امام گفتند که باید "اسلامی" باشد، هرچه بدبختی داریم از دست این ملی هاست. کلمه اسلامی باید بکار ببریم. و موارد دیگر که کتاب مفصلی دراین باره نوشته شده است. پس امام، قدرت ولایت فقیه را مطلق می دانستند و مافوق قانون. در عملکردشان هم آن را نشان دادند؛ آقای خاتمی هم در سال اولی که رئیس جمهور شدند، مسئله آقای کرباسچی که به وجود آمد، آقای کرباسچی متهم به اختلاس از شهرداری بود، قانون می گوید اگر کسی بیش از 10هزارتومان متهم به اختلاس شود، باید توبیخ اش کنند. ایشان نامه نوشتند که مقام معظم رهبری شما دستور بفرمایید، آزادش کنند. درخواست ایشان درخواست از ولایت مطلقه بود. بنابراین، امام می فرمودند ولایت فقیه، ولایت مطلقه است، نمی تواند نباشد. البته نه اینکه شما فرمودید مطلق از دین. ولی فقیه، اصول اولیه اسلام را نمی تواند زیر سؤال ببرد، مثلاً نماز و روزه و همه چیز را تعطیل می کنیم. به خاطر همین بود امام دستور داد قانون اساسی بازنگری شود. در متمم قانون اساسی ایشان فرمودند اصلاح شود و در اصل 57 قانون اساسی کلمه ولایت مطلقه را آوردند، برای اینکه جنابعالی نفرمایید محدود به قانون است. فرمودند زیر نظر ولایت مطلقه فقیه، مقایسه کنید قانون را. این اصل، حاکم بر آن یکی است. چون در متمم قانون اساسی نوشته شد. به رأی هم گذاشته شد و مردم هم رأی دادند. البته رأی مردم برای ما محترم است و مردم به متمم قانون اساسی هم رأی دادند. دیکتاتوری حاکم نیست. نظامی است، مبتنی بر آرای مردم ولی امام می فرمایند این مردم اسلام را می خواهند. حتی در بیاناتشان می فرمایند که اگر اصل ولایت فقیه را به رفراندوم بگذاریم، مردم رأی می دهند، همانطور که خود قانون اساسی را رأی دادند.
نکته دوم درباره مطبوعات. از امام عبارات قشنگی خواندید. زیباتر از آن را برای شما بخوانم "اگر قلم تمام مطبوعات را شكسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل كرده بوديم و رؤساى آنها را به محاكمه كشيده بوديم و حزب هاى فاسد را ممنوع اعلام كرده بوديم و رؤساى آنها را به سزاى خودشان رسانده بوديم و چوبههاى دار را در ميدان هاى بزرگ برپا كرده بوديم و مفسدين و فاسدين را درو كرده بوديم، اين زحمت ها پيش نمىآمد." شما از امام نقل کردید، کسی که بر ضد اسلام و انقلاب بنویسد، خائن است. خواهش می کنم این جمله اتان را قبول داشته باشید. در دوره اصلاحات چه کسانی بر ضد دین و اسلام و مقدسات و امام حسین(ع) مطلب می نوشتند؟! اسامی خائنین -طبق نظر امام- در این کتاب "توطئه یا آزادی" موجود است. (تشویق حضار) این کتاب، بخشی از مطالبی است که در دوره حاکمیت مدعیان اصلاحات به دین و ارزش ها اهانت شده است، با آدرس و نام جنابعالی نیز در میان آن ها موجود است. (تشویق حضار) البته این، یک هزارم حملات این ها به مقدسات است. اما شاهد آوردید که این که گفتید آقایان برضداسلام می نوشتند و امام فقط می فرمودند، مردم آن ها را نمی خوانند؛ شما که معتقدید برادرتان در خط امام بودند نه؟
خاتمی: هنوز هم هستند!
روانبخش: دراین نامه که این جا موجود است، 28 نفرازجمله، محمد خاتمی، عطاء الله مهاجرانی، موسوی خوئینی ها، سید عبدالواحد موسوی لاری، اسدالله بیات و لطیف صفری امضا کنندگان آن هستند که از دستگاه قضایی که 40 روزنامه و نشریه را در آن زمان بستند، تشکرو حمایت کرده اند. امضای ایشان پای این نامه است. پس این چنین نیست، هرکس در خط امام باشد، این گونه روزنامه ها را فقط نخرد؛ خود امام در این شرایط می فرمودند، می بایست چوبه دار بلند می کردیم و کسانی را که برابر اسلام چیزی می نوشتند، به حساب آنها می رسیدیم. برادر شما هم در همین چارچوب فکر می کرد. (تشویق حضار)
نکته سوم فرمودید که آن قدر چشم و گوش در دولت برادر شما بود که چیزی مخفی نماند. البته خیلی خوب بود از این جهت، واقعاً یک نوع آزادی در مطبوعات می گذاشتند اما طیف مخالف را سعی می کردند، حذفش کنند. حتی اگر آیت الله مصباح یزدی قبل از نماز جمعه صحبت می کرد، تلاش می کردند، حذفش کنند. می گفتند تا کی باید این را تحمل کنیم. اما دیگران چه؟ یک هفته نامه ای به نام پرتو داشتیم که به خاطردرج یک مقاله در باره منتظری لغو امتیاز شد، اخیراً هم به دلیل درج 10 سئوال از آقای هاشمی رفسنجانی از نماز جمعه تهران برداشته شد و گفتند که دیگردر این جا قابل پخش شدن نیست! البته خیلی بحث ها هم مخفی مانده که بعضی از آن ها اخیراً افشا شد؛ نامه دولت خاتمی به بوش در زمان حاکمیت دولت اصلاحات مخفی ماند ولی درسال 85 افشا شد. اخیراً هم باز ازسوی مشاور عالی بوش پدر و پسر تأیید شد، این نامه این قدر ذلیلانه و منفعلانه است که آدم را به یاد مواضع حکومت پهلوی و شاه سلطان حسین می اندازد. (تشویق حضار) به بوش بگوییم که ما حاضریم حزب الله لبنان را خلع سلاح کنیم، آقای صادق خرازی سفیر سابق ایران در پاریس، عامل ارسال نامه ننگین 2003 به امریکا (تشویق حضار) هفته گذشته، روزنامه "وطن امروز" سندش را نیز درج کرد. گفتند ما که رفتیم این نامه را به بوش دادیم، بوش گفت چه کسی جرأت کرده چنین نامه گستاخانهای را بنویسد؟ حزب الله لبنان را خلع سلاح کنیم، از حمایت فلسطین دست برداریم، در بحث عراق همکاری کنیم، هستهای را هم هرچه شفاف تر کنیم تا ما را از لیست شرارت خارج کنند! آری این ها مخفی ماند و الحمدالله الآن آشکار شد و دیگر کسی نمی تواند آن را مخفی کند. دیگر کسی نمی تواند آن را تکذیب کند. روزنامه ها و سایت ها هم این را کار کردند و دیگر نمی شود، مخفی کرد.
نکته بعد در باره ماجرای مدرک جعلی کردان، خب این ماجرا در دولت آقای احمدی نژاد لو رفت؛ اگر مربوط به زمان خاتمی می بود، 40 سال دیگر هم لو نمی رفت. من در باره این قضیه جزء منتقدین دولت هستم و مقصودش را هم راجع به این قضیه نمی دانم. همینطور در قضیه مشایی گلایه دارم. ولی همین آقای کردان این طور که می گویند سال ها با همین مدرک در دانشگاه آزاد تدریس می کرده است، آن موقع کسی صدایش درنیامد، حالا که در دولت آقای احمدی نژاد لو رفته و طبق قانون اساسی هم وزیر لزومی ندارد، حتماً مدرکش دکتری باشد، این قدر فضا سازی کردند. مجلس هشتم یک اشتباه کرد، من هم مصاحبه کردم و گفتم افتخار اصولگرایی است که وقتی اشتباه کردند، بعد فهمیدند و گذاشتند کنار. (تشویق حضار) در دولت آقای خاتمی، رجانیوز 35 نفر اسم داد، یکی آقای مرتضی حاجی (دانشگاه هاوایی) (تشویق حضار) که اسناد آن را منتشر کرد.
این تعابیری هم که درباره مردم به کار می برید چشم و گوش بستگان و... خیلی تأکید می کنید، همان حرف اولم را تکرارمی کنم، برادر شما در همین سالن به دانشجویان بی احترامی کرد و گفت: بروید بیرون به خاطر یک کلمه یا یک شعار علیه ایشان! هفته گذشته نیز یک دانشجوی بسیجی را از جلسه آقای هاشمی به خاطر سؤال بیرون کردند، آن وقت شما به ما می گویید در این کشور نمی شود، حرف زد؟! اگر حرف بزنیم کشته می شویم، (تشویق حضار) در مقابل مقام معظم رهبری و عالی ترین مقام کشور، بارها شده است که آدم در وسط سخنرانی دست بالا برده و گفته سؤال دارم، آقا فرمودند بیایید بالا. آقای احمدی نژاد در حال صحبت کردن است، مردم سر و صدا می کنند، یکی داد وبیداد راه می اندازد، حق ما را خوردند، ایشان می گویند بیا این جاببینم حرف شما چیست؟ مثل قم نیست که چند تا طلبه را به خاطر چند تا سؤال به 200 ضربه شلاق و 2 سال زندان و... محکوم کنند (تشویق حضار)
خاتمی: 2، 3 نکته بگویم. شلاق و زندان که می گویند، بازهم از آن دفاع هاست. کی شلاق زد و چه کسی زندان برد؟ قوه قضاییه؟ قوه قضاییه زیر نظر آیت الله شاهرودی است که مستقیماً رهبری تعیین کردند و بعد از آن هم نظارت دارند. (تشویق حضار) به آقای هاشمی بدترین اهانت ها را کردند. مگر بارها رهبری ایشان را تأیید نکردند و گفته نشده که یک روحند در دو بدن و از هم جدانشدنی نیستند، چرا این قدر توهین می کنید؟ اگر نیستند، همین جا بگویید که مقام معظم رهبری هاشمی را قبول ندارد (خنده و تشویق حضار) همه بحث ما سر این است که اگر یک گروهی بیاید، اشتباهی کند، این که همه جا اتفاق می افتد، موضوع سر معیارهای دوگانه است، سر تقلب و تزویر و گول زدن است. فریب است. می گویند که آقای خاتمی اینجا گفت بیرونتان می کنیم، خب ما به آقای خاتمی انتقاد داشتیم. اما آقای خاتمی یک چیزی گفت و هیچکس هم حرفش را اجرا نکرد. اما آقای احمدی نژاد این همه دانشجوی ستاره دار و اخراجی و استاد اخراجی و به زور بازنشسته شده (تشویق حضار) آقای خاتمی یک چیزی گفت ولی اتفاقی نیفتاد. آقای احمدی نژاد چیزی نگفت ولی الحمدالله این همه کارها را انجام داد.
دانشگاه هاوایی، اول اینکه خود وزارت علوم دولت خاتمی این دانشگاه را غیرقانونی کرد و مدارکش را باطل کرد. (دانشجویان: البته با افشاگری ها و فشار کیهان) هیچ فشاری نبود. اصلاً شما روحتان خبردار نبود. اما ما مجلس بودیم و دنبال هم کردیم، مدارکش هم باطل شد. مسئله این نیست، ولی ما می گوییم آقای کردان، با این مدرک حقوق گرفته، (دانشجویان:چند ماه وزیر احمدی نژاد بود؟) آقای دکتر کردان در مجلس معرفی شده است، شرح حال آقای حاجی را ببینید، کجا نوشته که من دکتری دارم. مدرک عادی خودش را به مجلس داده است و رأی اعتماد گرفته. نه بخاطر این حقوق گرفته و نه چیز دیگر. تازه این مدارک هاوایی سر آن در قوه قضاییه بود. همه این آقایانی که شما سنگشان را به سینه می زنید، مدرک دکترای هاوایی دارند و از دانشگاه آزاد حمایت می کنند. آقای کردان حالا شد نمونه مدیر متقلب زمان آقای خاتمی که در دانشگاه آزاد درس می دادند! خیلی جالبه! (خنده حضار) واقعاً از این بیشتر هنرمندی نمی توان از خود نشان داد! آقای کردانی که کارگردان سریال عصر عاشورای زمان آقای خاتمی است، محور تأمین منابع مالی ضد اصلاحات در 8 ساله آقای خاتمی است، می شود سمبل مدیر متقلب زمان خاتمی (تشویق حضار)
اما نامه ای که می گویند زمان آقای خاتمی به بوش نوشته شده است. می گوییم شاهدت کیست، می گویند گری سیک، مگر گری سیک و امثال وی نگفتند از اسرائیل اسلحه می خریم، مگر نگفت جمهوری اسلامی رابط دارد با آنجا؟ خود صادق خرازی اینجاست. مقام معظم رهبری هم او را می شناسند. صریحاًً می گوید تکذیب می کنم. آقا مدرک بدهید. گری سیک! (خنده حضار) همین گری سیک می گوید جمهوری اسلامی اسلحه می خرد. اینها مدارک و مستنداتی هست که اینها ارائه می کنند. حالا اطلاعاتی هم دارند. مثل اینکه از دولت بوش هم اطلاعاتی دارند. آقای مشایی یک ماه در امریکاست، زمان اوباما آن جا خیمه زده بودند، تماس بگیرند، ارتباط برقرار کنند، اطرافیان به آنها گفتند که بوش چقدر اخم کرده از این نامه و مسائل دیگر.
گفتند ولایت فقیه در چارچوب دین، صریحاً امام در نامه ای که به مقام معظم رهبری که آن وقت رئیس جمهور بودند، در نماز جمعه چیزهایی ر مطرح کرده بودند، هست، می گویند اینها شئون ولایت فقیه نیست. اصلاً از دین و احکام اولیه هم نیست. یعنی می تواند احکام اولیه را هم تعطیل کند. امام صریحاً این را می گویند، اگر مصلحت است، جامعه اسلامی اقتضا کند. من تحصیلاتی ندارم و از زبان امام این مسائل را می گویم. بله امام گفتند شورای ملی باید اسلامی شود. به خدا ما حاضریم بگویند ملی را بردارید، اسلامی را جایگزین کنید. من می گویم دخالت. نامه ای که نماینده مجلس سوم نوشتند که این مجمع تشخیص مصلحت چیست و آن چیست، امام می گویند با سلام مطلبی که نوشته اید، کاملاً درست است، انشاءالله تصمیم دارم در تمام زمینه ها، وضع به صورتی درآید که همه طبق قانون اساسی حرکت کنیم. این امام است. اما خلاصه، دو تا امام معرفی شد. یک امام سرکوب و خشونت امام دارد و امام زبان بریدن و قلم شکستن (قبول ندارم) اما یک امامی معرفی شد، امام آزادی، امام قانونگرایی، امام رحمانیت، امام دین پیامبر و دین علوی با تمام وجودم در اختیار آن امام هستم. (تشویق حضار)
روانبخش: در جمعبندی بحث، چند نکته عرض میکنم. ما معتقدیم که راه امام و خط امام، همان راهی است که پیامبر خدا(ص) و ائمه(ع) ترسیم کردهاند و امام نیز فرمودند که من ولایت فقیه را استمرار حرکت انبیا میدانم و باید در همین مسیر گام برداریم. اگر میخواهیم، اسلامیت و جمهوریت نظام حفظ شود و از همه خطرها در امان بمانیم، تنها راه آن، گام برداشتن، پشت سر ولایت فقیه است. من خوشحالم که آقای خاتمی در بحث ولایت فقیه از ما هم دوآتشهتر شدهاند و نامه امام را میخوانند که امام معتقد بودند که میتوانند احکام اولیه را تعطیل کنند، چه بهتر! اگر شما اینقدر ولایتپذیریتان بالاست، دست کم در این جملات حضرت امام که بحث ولایت فقیه را مطرح میکنند و وقتی میفرمایند که احکام اسلام را میتوانند، تعطیل کنند و ما باید از ایشان تبعیت کنیم، برای خودشان نگفتهاند، بلکه برای ولی فقیه ذکر کردهاند. وقتی ولی فقیه فرمودند که از این دولت باید تبعیت و حمایت کنیم و این دولت، احیاگر گفتمان امام و انقلاب است، دیگر آن بحثها و تمسخرها نسبت به جمله ولی فقیه نباید بهکار ببرد. (تشویق حضار) اگر مدعی هستید که کردان، سریال کارناوال عاشورا را راه انداخت، باید سند ارائه کنید و ایشان نیز از شما سند خواهد خواست.

ولی درباره 2 نکتهای که شما از ابتدا روی آن تأکید کردهاید، باید مطالبی را عرض کنم؛ بارها تکرار کردید که "نباید با زور حرف حق را بر مردم تحمیل کرد" و به فرمایش امام تمسک کردید که سالها پیش، مردم خواستند که محمدرضا شاه باشد، ما امروز نمیخواهیم. براساس منطق جدلی که امام با آنها صحبت میکردند و میگفتند که فرضاً هم که مردم به شما رأی داده باشند، (البته حکومت شاهنشاهی که با رأی مردم نبود، سلطنتی بود) پدران ما بودهاند و ما امروز ما نمیخواهیم. شما چه میخواهید، بگویید؟ میخواهید بگویید که یعنی مردم در این زمان میخواهند، بگویند ما اسلام را نمیخواهیم؟ خط امام و ولایت را نمیخواهیم؟ اولاً که مردم این را نمیگویند؛ گوشت و پوست مردم با این انقلاب عجین است و برای آن جان فدا میکنند. منظورتان این است که اگر بر فرض محال، مردم آمدند و گفتند ما اسلام، جمهوری اسلامی و حکومت را نمیخواهیم، حق دارند؟ یعنی اسلام، تابع رأی مردم است و اگر مردم خواستند، اسلام هست! مردم 25 سال امیرالمؤمنین علی(ع) را نخواستند، خلفای اول و دوم و سوم را حق میدانید؟ یا باز هم میگویید امیرالمؤمنین علی(ع) امام ماست؟ ما که شیعه هستیم، در آن 25 سالی هم که امام در خانه بودند، امام بودند، وقتی هم که معاویه حاکم بود، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) امام بودند؛ این اعتقاد شیعه است. اشتباه نشود، رأی مردم را در جای دیگری بهکار نبریم و مشروعیت نظام و انقلاب اسلامی را به رأی مردم ندانیم، مردم عزیزند، ما خاک پای مردمیم، خدمتگزار آنهاییم، حق هم دارند و همه باید در خدمتشان باشیم؛ اما اینکه آنها را بگذاریم، در جای خدا، درست نیست، خودشان هم قبول ندارند. بحث پایانی اینکه شما میفرمایید، ما توهین میکنیم، ما سؤال میکنیم؛ چون بالاخره میفرمایید که برادرتان فضا را بازکردند، آزادی بیان و اندیشه و... ایجاد شده. ما سؤال میکنیم؛ آیا سؤال کردن در هفتهنامه پرتو، جرم است که توقیف بشود؟ آیا اگر دانشجویی سؤال کرد، باید از جلسه بیرونش کنند؟ بحث ما این است که ما سؤال داریم، اینکه اهانت نیست. دانشجو و طلبه حق دارند، پرسش کنند. اینکه افرادی مورد حمایت هستند یا نه، شما باید در سخنرانیهای مقام معظم رهبری از سال 84 تاکنون ببینید که مورد تأیید هستند یا نه. حضرت امام در وصیتنامهشان میفرمایند که من در زمانی از افرادی تأیید کردم، ولی میزان وضع فعلی افراد است. آن زمان وضعشان طوری بود که من از آنها حمایت کردم. این ملاک نمیشود که آن را سردست بگیرند و بگویند ما مورد تأیید امام بودیم. ممکن است که کسانی هم در برههای مورد تأیید مقام معظم رهبری باشد و در برههای دیگر مورد تأیید نباشند. (تشویق حضار) نکتهای که حضرتعالی فرمودید در مورد حمایت رهبری از دولت آقای خاتمی و دولت آقای احمدینژاد. خودتان هم میدانید که این دو با هم تفاوت دارد. آقا در حرم امام رضا(ع) فرمودند که من از همه دولتها حمایت کردهام و امام هم حمایت میکردند؛ چون مشروعیت یک دولت به تنفیذ رهبری است. امام می فرمایند اگر مردم به رئیسجمهوری رأی بدهند، ولی ولی فقیه آن را تأیید نکند، طاغوت است! ورود در حوزه او، ورود در طاغوت است. بنابراین، آقا باید آن حمایت عام را داشته باشند. اما مقام معظم رهبری درباره آقای احمدینژاد میفرمایند که من از این دولت حمایت خاص میکنم. (تشویق حضار) آن مؤلفههایی که اخیراً مطرح کردهاند، دقیقاً همان مؤلفههای خط امام(ره) است. امام استکبار ستیز، عدالتجو، مردمی و برای مردم ارزش قائل است. امام زندگی سادهای دارد، مانند تودههای مردم، مانند امیرالمؤمنین(ع). همه در دولت نهم سعی میکنند، سمت و سو، سمت و سوی امام باشد. شما کمتر میتوانید در میان اینها، شخصیتی پیدا کنید اشرافی ورفاه طلب باشد و بگویید این دولت، دولتی است طرفدار سرمایهداری! (تشویق حضار).
-
نویسنده : یزد فردا
-
منبع خبر : خبرگزاری فردا
http://www.yazdfarda.com/news/af/14347/
چهارشنبه 09,ژوئیه,2025